سال نو مبارک عزیزم
عزیزم سال92 هم با تموم سختیهاش و خاطره هاش و تجربه هایی که برا منداشت تموم شدو من با اشتیاق زیادددد و وصف نشدنی روز 28 اسفند رو هم مرخصی گرفتم ونیومدم و موندم پیش تووووووووو نمیدونی چقدر ذوق داشتم که همش پیشت هستم تو پوست خودم نمیگنجیدم خلاصه بابایی هم کادو عیدی برایمن یک جفت گوشواره خرید لحظه سال تحویل ساعت 8 و خورده ای شب بود لحظه سال تحویل رو خونه مامان وبابای من بودیم تاشب وبرگشتیم و روزاول هم به دید و بازدید مامان وبابای بابایی و بابابزرگه و عمه من و زنعموم گذشت روز دوم هم دید و بازدید وولیمه پسر عمه بابا بود وشب بار و بندیلرو بستیمو ساعت 4صبح با عموناصراینا به سمت شمال حرکت کردیم و اونجا بود که تازه شما معنای راه رف...
نویسنده :
دریا
13:13